یه دختر دایی دارم یه بار اومده بود خونه ی ما ، یه دختر ۵ ساله هم داره !
دخترش داشت تو حیاط بازی میکرد اینم همش از محسنات دخترش میگفت که : چقدر انگلیسی بلده ، کامپیوتر که هیچی باباشو میزاره تو جیبش ، نقاشی میکشه در حد داوینچی … همینجور داشت میگفت که یهو دخترش اومد تو اتاق گفت :
مامان من عـــــن دارم !!!!!!
دخترش داشت تو حیاط بازی میکرد اینم همش از محسنات دخترش میگفت که : چقدر انگلیسی بلده ، کامپیوتر که هیچی باباشو میزاره تو جیبش ، نقاشی میکشه در حد داوینچی … همینجور داشت میگفت که یهو دخترش اومد تو اتاق گفت :
مامان من عـــــن دارم !!!!!!
نظرات شما عزیزان: